محرمانههای قتلهای زنجیرهای: خودسرانه نبود، در سیستم اتفاق افتاد| سعید امامی یک مشاور بود
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۳۳۷۰۴۹
آفتابنیوز :
مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری و وزیر اسبق كشور، بهتازگی در گفتوگویی با مجله «مثلث»، درباره نقش سعید امامی در قتلهای زنجیرهای سخن گفته است كه شاید نظرات مخالف را نیز در پی داشته باشد؛ زیرا پورمحمدی باور دارد سعید امامی در قتلهای دهه 70، نقش عاملیت نداشت و حداكثر میتوان او را مشاور پروژه دانست كه چنین خوانشی مخالف روایت رایج، یعنی نقش تعیینكننده امامی در آن رویداد است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش آفتابنیوز؛ پورمحمدی در این گفتوگو درباره جایگاه وزارت اطلاعات در جمهوری اسلامی گفت: «وزارت اطلاعات از نیروهای اصیل، پای کار انقلاب، باانگیزه و هوشمند تشکیل شده است. الان نمیخواهم بگویم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی آنطور نیست، من دارم آن دوره را تصویر میکنم که جزء قویترین سرویسهای اطلاعاتی جهان بود و این مورد قبول سرویسهای قوی بود که ما را جزء قویترینها به حساب آوردند.
وی افزد: آمریکا در آن تاریخی که من آنجا بودم، اعلام کرد جزء چهار کشوری که بیشترین نفوذ و جاسوسی را در داخل آمریکا انجام داده است، بهخصوص جاسوسی علمی، یکی جمهوری اسلامی است. من نمیخواهم از خودم بگویم و نمیخواهم اعتراف کنم که چه کارهایی کردهایم یا نکردهایم، دارم حرف طرف و دشمن را میگویم؛ بزرگترین ضربهای که به شبکه جاسوسی آمریکا تا آن تاریخ در دنیا زده شده بود و تعداد جاسوس دستگیرشده از سوی وزارت اطلاعات. یک وزارت توانمند مقتدر در مقابله با دشمنان، زمینگیرکردن شبکههای جاسوسی، شبکههای برانداز، شبکههای تفرقهافکن و نفاقافکن و گروههای تروریستی و هنجارشکن که اوجش هم اول انقلاب بوده است.
پورمحمدی ادامه داد: وزارت اطلاعات چنین وضعیتی داشته است؛ اولا وزارت اطلاعات سال 63 تشکیل شده و این نکته تاریخی مهمی است. قبل از آن سه جا اطلاعات بوده؛ اطلاعات امنیتی که بیشتر در سپاه بود، ضدجاسوسی و اطلاعات جاسوسی بیشتر در نخستوزیری و یکسری اطلاعات امنیتی که در کمیته و دادستانی بود؛ یعنی کمیته با دادستانی هرکدام بخشهای اطلاعاتی داشتند و مکمل بخش سپاه در فعالیتهای اطلاعات امنیتی بودند؛ اما نخستوزیری بیشتر در آن بخش ضدجاسوسی یا خارجی کار میکرد. پس ما چند نهاد اطلاعاتی داشتیم که عمدهترینش سپاه، نخستوزیری، کمیتهها و بعدش هم دادستانی بودند. اینها مجموعه اطلاعاتی ما بودند. سال 63 اینها باهم ترکیب شدند.
وی افزود: تمام نیروهای این مجموعه آمدند وزارت و وزارت اطلاعات را تشکیل دادند و نیروهایی که در اطلاعات بودند، معمولا نیروهای یکمقدار باهوش، با فراست بیشتر و با ضریب هوشی بیشتر بودند، چون آنجا بیشتر قوه عاقله است که کار میکند؛ قوه محاسبه، پیشبینی و طراحیهای جسورانه که شما در میدان و چهارراه گیج باید هوشمندانه یک نقطه را انتخاب کنید. آنقدر درست نقطهات را انتخاب کنی که 90 درصد نزدیک هدف باشد. این هوش، ظرافت و فراست میخواهد و معمولا نیروهای اطلاعات همهجای دنیا نیروهایی هستند ماجراجو، بلندپرواز و با روحیات خاص و باهوش. در اینجا واقعا وزارت اطلاعات از این مجموعهها تشکیل شده بود و بسیار وفادار و پای همه چیز انقلاب بودند؛ هیچ کموکاستی نداشتند. اگر سپاه با جانفشانیاش در جبهه عمل میکرد، نیروهای اطلاعات سپاه در مقابله با منافقین و گروههای برانداز پابهپا در همان جبهه بودند. حالا همانها آمدند در وزارت اطلاعات به همراه نیروهای دیگر آنها وزارت اطلاعات را تشکیل دادند که خود من سال 66 به وزارت اطلاعات ملحق شدم.
پورمحمدی گفت: من جزء نیروهای وزارت یا حتی نیروهای اطلاعاتی قبل از وزارت هم نبودم؛ من کادر قضائی و قاضی و دادستان بودم و گفتم که وقتی از دادستانی خراسان کنار گذاشته شدم، چند ماه کاری نداشتم پس از آن از سوی آقای ریشهری دعوت شدم و آمدم وزارت اطلاعات. من 12، 13 سال در وزارت اطلاعات کار کردم، سه سال هم نبودم، حدود 16 سال میشود. به نظر من، یک وزارت توانمند مشرف بر فعالیتها و تأثیرگذار در فضای داخلی و فضای بیرونی بودیم و البته تیپهای مختلف بودیم. ما تندترین نیروهای چپ را که جزء سران نیروهای اصلاحطلب بودند، در وزارت اطلاعات داشتیم و طیف مقابل شدیدا موضعدار 180درجهای اینها در وزارت اطلاعات بودند. تعبیری بود در وزارت اطلاعات که هفتخطها اینجا جمع هستند؛ تعبیر شماتیکی بود، هم همه خطوط و هم معنی هفتخط به معنی رایج عامیانه مردمیاش. با همه این موضعگیریها که حتی در وزارت هم این نظرات ابراز میشد، اینطور هم نبود که پنهانکاری بکنند؛ یعنی این مواضع روشن بود، بچههای لانه جاسوسی که لانه را گرفته بودند، در اطلاعات نخستوزیری بودند و همه به وزارت آمدند؛ یعنی با گرایشهایی که داشتند، رئوس اصلاحطلبان، مشارکت و مجاهدین انقلاب و اینها را تشکیل میدادند».
قتلهای زنجیرهای خودسرانه نبود
او در پاسخ به این پرسش كه آیا عالیخانی و خسرو تهرانی هم از همین تیپ بودند، پاسخ داد: «آقای خسرو تهرانی نخستوزیری بود، اما آقای عالیخانی از بچههای سپاه بود. در بحث قتلهای زنجیرهای که شما بحث خاصتان خودسربودن بود، نه آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یکسری تصمیمات بد میگرفتند، ما داشتیم جاهایی که خود من موضع و انتقاد داشتم که بیخود کردید این تصمیم را گرفتید.
وی اظهار کرد: در یک بخشی بود در گپهای مباحثاتی با دوستانمان صحبت میکردیم، میگفتم که این سیاست را قبول ندارم، نباید اینجور باشید، اما اینجور نبود که از دست رها باشد؛ حتی این داستان قتلهای زنجیرهای در سیستم اتفاق افتاد، جانشین امنیت؛ یعنی معاونت امنیت، جانشینش مدیر این پروژه بود که گرایش چپ داشتند؛ یعنی جایی نبود که پنج نفر خودسرانه آمده باشند دست به این کار زده باشند. اینها برای خودشان تحلیلی داشتند و فکر میکردند طبق آن تحلیل باید به نظام خدمت کنند و اصلاحطلبان را از ورطه خطرناکی که در آن خواهند افتاد، نجات دهند؛ تحلیلشان هم این بود که ضدانقلاب دارد به اصلاحطلبها میچسبد و ما ناچاریم دوباره حوادث سال60 و جنگهای خیابانی را تکرار و تجربه کنیم. اینها گفتند ما عملیات پیشدستانه انجام بدهیم تا این اتفاقات نیفتد و اتفاقا مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند؛ یعنی نسبت به آقای خاتمی که رئیسجمهور شده بود، نظر مثبت داشتند و طرفدار آقای خاتمی بودند».
نقش سعید امامی در قتلها
پورمحمدی در پاسخ به اینكه آیا مدیر پروژه قتلها سعید امامی نبود، گفت: «اینکه مشخص بود آنهایی که دستگیر شدند و اعتراف کردند، گفتند که آقای سعید امامی، مشاور وزیر بود و نهایتا بهعنوان مشاور از ایشان استفاده کرده بودند. مدیر پروژه که نبود، مدیر تصمیمگیری نبود، نه مقام تصمیمگیری داشت، نه مقام طراحی و اجرا داشت، حداکثر با ایشان مشورت کردند که ما از ایشان سؤال کردیم، گفت نه، من در این کار نبودم، تا آخرین لحظه هم حرفش این بود که من نبودم.
پورمحمدی گفت: به آن آقایان که میگفتیم تعبیری که میکردند، میگفتند ما اجازه هم داریم که هرچه تلاش کردیم ما اجازهای ندیدیم، ولی تلقی و نظر خودشان این بود که ما رفتیم و اجازه هم داریم و از این حرفها، ما گفتیم کیست و بعد هم چنین چیزی ثابت نشد که توانستند اجازه بگیرند. اینکه فکر کنیم جماعتی همینجوری خودسر آمدند و انجام دادند به این شکل که نبود، اینها تحلیل داشتند، حالا اینکه در این تحلیل اینها نفوذی وجود دارد، این هم ثابت نشد، ما که نمیتوانیم صرفا روی تحلیلمان کار کنیم، آدمهایش موجودند، محاکمه شدند، زندان رفتند، همهشان تحمل حبس طولانی کردند، اینها که موجودند، بعد هم اینکه وزارت، کار کردند. هیچ ردی که مشخصا القای مستقیم باشد، نبود. شاید برخی فضاسازیها تأثیر غیرمستقیم روی تصمیمگیریها بگذارد. بعید نیست؛ الان هم یکی از شگردهای قوی دستگاه اطلاعاتی این است که فضا را جوری طراحی میکنند که آدمها بر اساس آن طراحی به تصمیماتی میرسند.
وی افزود: القای غیرمستقیم میتواند چنین چیزهایی باشد، ولی اینکه مستقیما طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند؛ یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و اینها، هیچکدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد. از این جهت میتوان گفت وزارت اطلاعات مجموعه گستردهای با احساس مسئولیت و فداکاری، جاننثاری و پایکاربودن است و البته محیطهای قدرت پنهان محیطهای خطرناکی است، محیطهای اشتباهخیزی است، محیطهایی است که اگر کنترل نشود، مشکلساز خواهد شد. از این جهت هم اول انقلاب؛ چه حضرت امام(ره) و چه مقام معظم رهبری نسبت به نظارت بر فعالیتهای وزارت حساسیت داشتهاند و این حساسیت کاملا هم درست است. از همان اول تا به امروز حفاظت وزارت اطلاعات جزء سختگیرترین، جدیترین و باوسواسترین حفاظتهای دستگاههای ماست.
پورمحمدی گفت: مردم میگویند حفاظتها و حراستهای دستگاههای بیرون سختگیری میکنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چگونه عمل میکند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچکس را نمیکند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترلهایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانوادههایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمهاش هم هست، نمیشود که دستگاه اطلاعاتی رها شود. آنجا کانون قدرت پنهان است و حتما باید مراقبتهای شدید نسبت به آنها اعمال شود».
منبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل های زنجیره ای مصطفی پورمحمدی سعید امامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۳۷۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزارش ایرنا از راستی آزمایی خبر بیبیسی درباره نیکا شاکرمی
موضوع گزارش چیست؟
مرگ نیکا شاکرمی به دلیل سن و تصویر معصومانه او و اظهارنظر و تقابل رسانهای خانواده، خاله، مادر و دیگر نزدیکانش پس از اعلام مرگ او، یکی از ترندهای خبری و رسانهای در حوادث ۱۴۰۱ محسوب میشود و بر همین اساس، انتشار دوباره جزئیاتی از شیوه مرگ او، محل بحث، قضاوت و حتی ابراز خشم و ناراحتی از سوی بخشی از کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان رسانهای شده است.
این گزارش به قلم سه نفر از کارمندان بیبیسی از سرویس گزارش تحقیقی نوشته شده که جز «برترام هیل»، چندان شناخته شده نیستند. برترام، ماه پیش جایزه مستند تحقیقی سازمان عفو بینالملل را با عنوان «پیدا کردن شکنجهگرم» از آن خود کرده است.
۱۰ ساعت بعد از انتشار گزارش در بخش خاورمیانه بیبیسی و به زبان انگلیسی، بیبیسی فارسی نیز گزارش را در بخش ایران خود بازتاب داد. محور گزارش، نامه «خیلی محرمانه»ای از سوی سازمان اطلاعات سپاه به فرمانده کل سپاه ارسال شده و شامل دو بخش است: جزئیاتی از بازداشت نیکا حوالی پارک لاله و در مرحله اول انتقال او به یک مقر پلیس، در مرحله دوم انتقال به یک مرکز بازداشت و بعد از آن اقدام برای انتقال او به زندان اوین که اتفاق نمیافتد و همچنین جزئیاتی از آزار و اذیت جنسی و ضربوشتم او با باتوم از زبان چهار مأمور که گویا به دلیل مرگ او، مورد مؤاخذه یا به تعبیر گزارش استماع دفاعیات (hearing) قرار گرفته و نامه، شرح توضیحات آنهاست.
در این گزارش تلاش شده با بررسی شواهد آشکار، محتوای سند انتشار یافته توسط بیبیسی، بررسی و راستیآزمایی شود.
همه ماجرایی که بیبیسی تعریف و تصاویری که از محل دستگیری و جانمایی مأموران درون ون که ترسیم کرده، مبتنی بر دو تصویر زیر است:
نامه بدون تاریخ و شماره از نظر اعتبار رسیدگی، قابل بررسی نیست و از نظر تحقیقات نیز شکلی از سندسازی پیدا میکند، آنچنان که بیبیسی نیز با ادعای نگرانی از امنیت افشاکنندگان سند از «ساختگی بودن » این تصاویر خبر داده استنامه بدون تاریخ و شماره از نظر اعتبار رسیدگی، قابل بررسی نیست و از نظر تحقیقات نیز شکلی از سندسازی پیدا میکند، آنچنان که بیبیسی نیز با ادعای نگرانی از امنیت افشاکنندگان سند از «ساختگی بودن » این تصاویر خبر داده است اما با فرض درست بودن این دو تصویر و پذیرفتن این دو عکس به عنوان «سند»، برای دیگر ادعاهای مطرح شده در گزارش مانند کشتهشدن نیکا بر اثر ضربات باتوم یا رها کردنش در «خیابان خلوتی در بزرگراه یادگار امام» همین تصاویر سندگونه نیز ارائه نشده است.
به تعبیر سادهتر، حتی اگر بپذیریم این تصاویر، «سند» بوده و به آنها هیچ ایرادی از نظر فونت و شماره و تاریخ ندارند، از نظر تعداد، با تعداد ادعاهای مطرح شده در گزارش تناسب نداشته و کمترند.
بیبیسی برای آنکه اعتماد مخاطب را جلب کند، تصریح میکند «در مواردی اسنادی که با عنوان سندهای رسمی مربوط به ایران در اینترنت منتشر شدهاند جعلی از آب درآمدند... به همین دلیل برای اطمینان از اصالت سند آن را به یک مأمور سابق اطلاعاتی ایران دادیم که صدها گزارش مشابه را قبلاً دیده بود. او با استفاده از یک کد رسمی که روزانه توسط مسئولان اطلاعاتی در ایران صادر میشود، با آرشیو سپاه پاسداران تماس گرفت تا در مورد وجود چنین گزارشی مطمئن شود.»
از همه عجیبتر این است که نویسندگان گزارش میگویند «ما هرگز نمیتوانیم صد درصد مطمئن باشیم این اسناد واقعی باشند اما این کار_یعنی تماس با یک مأمور نفوذی و تأئید اسناد گزارش شده_ ما را مطمئن کرد که «ماجرا» واقعی است»
ون؛ یخچال یا خودروی یخچالدار؟
نکته قابل توجه دیگر آنکه، گزارش ادعا میکند نیکا روی یک فریزر داخل ون گذاشته شده. پرسش اساسی این است که وجود یک فریزر درون ون به چه کار میآید؟ اگر منظور استفاده از کامیونتهای فریزدار است که در روزهای اعتراضها نیز ادعا شد یک شرکت تولیدکننده محصولات لبنیاتی با ماشینهایش، مأموران امنیتی و افراد پلیس را جابجا میکند؛ که باید گفت اینگونه ماشینها اولاً ون نیستند و ثانیاً کل فضای قسمت بار آنها، فریزر یا محفظه سرد حملونقل بار محسوب میشود، نه اینکه فریزر کوچکی در قسمت عقب یک ون تعبیه شود.
در ادامه، نویسندگان گزارش در پی آن هستند که ضرب و شتم نیکا و آزار جنسی او را مبتنی بر آنچه در گزارش بازخواست مأموران که گزارش از آنها با نامهایی و با عنوان «تیم ۱۲» نام میبرد، شرح دهند. این شرح جزئیاتی از درگیری سه مأمور با نیکا را دربرمیگیرد که پر از توصیفهای جزئی است تا واقعی به نظر آید و در نهایت به کشتهشدن نیکا و رها کردن جسد او میرسد.
حتی سیانان در گزارشی ادعا کرد مأموران امنیتی ساعت ۲۰:۳۷ سهشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ نیکا را بازداشت کردند، در حالی که مطابق گفته مادر نیکا، او با دخترش بین ساعت ۲۳:۳۰ تا ۲۳:۴۰ تماس تلفنی داشته؛ همچنین طبق گزارش بیبیسی، نیکا در آن ساعت، باید از دنیا رفته باشد؛ اگرچه مبدأ حرکت دو گزارش بیبیسی و سیانان، تصویری از نیکاست که روی یک سطل زباله واژگون ایستاده و روسری آتش گرفتهای به دست دارد.
محل کشف جنازه نیکا شاکرمی؛ یادگار امام یا چهارراه امیراکرم؟گزارش بیبیسی به نقل از یکی از چهار فرد مورد بازجویی شده در این پرونده، محل رهاسازی جسد نیکا شاکرمی را زیر پلی در بزرگراه یادگار امام بیان کرده است اما در ایام پاییز ۱۴۰۱ رسانهها محل کشف جسد دختری با مشخصات نیکا شاکرمی را حوالی خیابان جمهوری و چهارراه امیر اکرم نزدیک به محل زندگی «خاله نیکا» بیان کردند، محلی که در آن زمان محل سکونت نیکا بوده در همان روزها تصاویر دوربینهای مدار بسته نیز آن را تائید کرد.
پرسش آنجاست که اگر درستی گزارش بیبیسی را بپذیریم، چگونه جسد نیکا شاکرمی از محل رها شده یعنی اتوبان یادگار امام، به نزدیکی محل خانه اون در چهار راه امیر اکرم منتقل شده است؟ شاید بلافاصله پاسخ دهیم که توسط مجرمانی که مرتکب این اتفاق شدهاند؛ اما این پاسخ با سایر بخشهای گزارش بیبیسی در تناقض است.
گزارش مدعی است همه چیز در مورد نیکا شاکرمی در «چند ساعت» و خودروی یخچالدار اتفاق افتاده و پس از اطمینان از فوت او، جسد در خیابانی رها شده است؛ پس با این تفاسیر، فرصتی برای آن چهار نفر ادعایی وجود نداشته تا:
۱_ هویت این دختر را شناسایی کرده؛
۲_ از مسیر بانکهای موجود اطلاعاتی آدرس رسمی وی یعنی محل زندگی مادرش را پیدا کنند؛
۳_ بررسی کنند او مدتی است با مادرش زندگی نمیکند؛
۴_ محل زندگی آخر وی را که در هیچ بانک اطلاعاتی ثبت نبوده و در واقع محل زندگی غیررسمی و موقتی او بوده را کشف کنند، تا پس از رهاسازی جسد در اتوبان، دوباره به محل اتوبان بازگشته این جنازه را برداشته و به نزدیکی محل زندگی او انتقال دهند.
جسد نیکا شاکرمی ساعت ۷:۳۰ صبح چهارشنبه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۱ در حیاط خانهای در خیابان لبافینژاد در چهارراه امیراکرم پیدا شد. او تا ۲ ساعت ۳۶ دقیقه پیش از آن زنده بوده است؛ روی پشت بام ساختمان نیمهکارهای در همسایگی محل پیدا شدن جسدش و البته در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش. همان جایی که باقی وسایلش پیدا شده و همان جایی که آخرین پیامک را برای مادرش ارسال کرده: «تقصیر هیچکس نبود». بعد از چهار پیامکی که مادر برای او فرستاده و در آنها از وضعیت او ابراز نگرانی کرده.
خانواده نیکا با توجه به عدم پاسخگویی او و گم شدنش، جستوجو را شروع و هفتم مهرماه ۱۴۰۱ اعلام مفقودی میکنند. نهم مهرماه جسد نیکا پیدا میشود و پزشکی قانونی علت مرگ او را «شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و در رفتگی لگن» تشخیص داد.
دروغسازی در مورد نیکا از همان هفته نخست اعلام مرگش آغاز شد و حتی سیانان در گزارشی ادعا کرد مأموران امنیتی ساعت ۲۰:۳۷ سهشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، نیکا را بازداشت کردند، در حالی که مطابق گفته مادر نیکا او با دخترش بین ساعت ۲۳:۳۰ تا ۲۳:۴۰ تماس تلفنی داشته و همچنین مطابق گزارش بیبیسی، نیکا در آن ساعت دیگر باید از دنیا رفته باشد؛ اگرچه مبدأ حرکت دو گزارش بیبیسی و سیانان، تصویری از نیکاست که روی یک سطل زباله واژگون ایستاده و روسری آتش گرفتهای به دست دارد.
غیر از این موارد، روایت بیبیسی در مورد محل کشف جسد نیکا نیز عجیب است: «خیابان خلوتی در بزرگراه یادگار امام» که از محل پیدا شدن جسد در نزدیکی منزل خاله نیکا که او در آن شب قصد اقامت در آنجا را داشته و همچنین نقشه حرکتی نیکا در حوالی بلوار کشاورز، فاصلهای طولانی دارد.
با این حال و با وجود تأیید حرکت و تمایلات نیکا از جمله علاقه به ارتفاع از سوی مادر و خالهاش، این دو بعد از مدت کوتاهی تلاش کردند روایت بازداشت و کشتهشدن او بر اثر اصابت ضربات سخت را ترویج کنند؛ حتی اگر در روزهای ابتدایی تصویر ورود او به منزل نیمهکاره در دوربین مداربسته تأیید کرده باشند.
از دیگر نقاط اختلاف گزارش سیانان و بیبیسی که هر دو ادعا میکنند تحقیقیاند، این است که اولی تأکید دارد نیکا در بازداشتگاه کشتهشده و بیبیسی مدعی شده او در ون یخچالدار بر اثر ضربات باتوم از دنیا رفته است.
طبق قوانین و مناسبات رایج در نیروهای نظامی و امنیتی، برگزاری جلسه بررسی نیروهای سپاه و بسیج و همچنین تهییه گزارش آن، بر عهده «سازمان حفاظت اطلاعات» است و مجموعه «اطلاعات سپاه» در این زمینه ماموریت و وظیفهای نداشته و از نظر قانونی مجاز به ورود به این حوزه نیست زیرا فقط نهاد ذیصلاح برای رسیدگی به تخلفهای نیروهای رسمی یا وابسته نظامی، سازمان حفاظت اطلاعات آن نهاد است.
اطلاعات سپاه یا «سازمان حفاظت اطلاعات سپاه»؟با فرض تخلف مأموران و تدارک جلسه استماع به تعبیر بیبیسی، طبق قوانین و مناسبات رایج در نیروهای نظامی و امنیتی، برگزاری جلسه بررسی نیروهای سپاه و بسیج و همچنین تهییه گزارش آن، بر عهده «سازمان حفاظت اطلاعات» است و مجموعه «اطلاعات سپاه» در این زمینه ماموریت و وظیفهای نداشته و از نظر قانونی مجاز به ورود به این حوزه نیست زیرا فقط نهاد ذیصلاح برای رسیدگی به تخلفهای نیروهای رسمی یا وابسته نظامی، سازمان حفاظت اطلاعات آن نهاد است و تنها این مجموعه است که میتواند در صورت اثبات تخلف نیروهای سپاه یا بسیج، مجازات این نیروها را در مراجع قضایی پیگیری کند.
با این حال، کل گزارش بر اساس سندی که ادعا میشود از جانب اطلاعات سپاه به فرماندهی سپاه ارسال شده، تهیه و تنظیم شده است؛ گزارشی که در رویههای مرسوم و رایج در نیروهای نظامی، غیرمرسوم و فاقد پشتوانه حقوقی و قانونی است.
محل برگزاری جلسه بررسی؛ اطلاعات سپاه یا قرارگاه ثارالله؟جلسه استماع گزارش پروندهای با این اهمیت قاعدتا لازم است به دعوت مجموعه تولیدکننده گزارش در محل آن مجموعه برگزار شود؛ بر اساس گزارش بیبیسی این گزارش را اطلاعات سپاه تولید کرده بنابراین محل ارائه گزارش نیز باید در محل آن مجموعه و به دعوت اطلاعات سپاه باشد اما در گزارش، محل معاونت قرارگاه ثارالله قرائت میشود و جالب توجه اینکه، نه فقط نهاد حفاظتی سپاه در این جلسه غایب است، بلکه افرادی از مجموعه فراجا برای استماع نتیجه گزارش داخلی سپاه به این جلسه دعوت شدهاند.
نکته مهم دیگر در مورد مدعوین این جلسه آن است که صاحب محل قرائت گزارش یعنی معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله در این جلسه حاضر نیست.
کل گزارش بر اساس سندی که ادعا میشود از جانب اطلاعات سپاه به فرماندهی سپاه ارسال شده، تهیه و تنظیم شده است؛ گزارشی که در رویههای مرسوم و رایج در نیروهای نظامی، غیرمرسوم و فاقد پشتوانه حقوقی و قانونی است
سردار سید رضا موسوی؛ فرمانده تیپ ویژه تهران بزرگ نیروی انتظامی؟!
در بخش مربوط به حاضران جلسه استماع از «سردار سیدرضا موسوی فرمانده تیپ ویژه تهران بزرگ نیروی انتظامی» یاد شده است؛ تاریخ جلسه مربوط به ۲۵ مهرماه ۱۴۰۱ بوده و جستوجو در اخبار نشان میدهد در این تاریخ، در گزارش بیبیسی، «سردار احمد نورعلی» فرمانده تیپ ویژه تهران بزرگ بوده است.
در مورد سایر افراد ادعایی حاضر در این جلسه نیز بررسی و پیگیری بخش راستیآزمایی ایرنا نشان میدهد اسامی واقعی و مستعاری همچون «سردار مجلل»، «سردار جلالی» و «سردار مینویی» در سازمان اطلاعات سپاه و مجموعههای وابسته وجود خارجی نداشته و ساختگی هستند.
ناجا یا فراجا؟!سال ۱۴۰۰ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با تغییر سازمان و تائید فرماندهی کل قوا از «نیرو» به «فرماندهی کل» ارتقاء سازمانی یافت و این تغییرات در ابتدای سال ۱۴۰۱ در عنوان رسمی این مجموعه نیز اعمال شد.
سردار حاجیان سخنگوی این نیرو ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ این تغییر نام از «ناجا» به «فراجا» را اعلام کرد و گفت: با توجه به تغییر ساختار پلیس و اضافهشدن سازمانها و تغییرات در برخی معاونتها، لازم بود کلمه ناجا نیز تغییر یابد. ناجا یعنی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران؛ بنابراین، با توجه به اینکه پلیس از نیرو بودن، تبدیل به فرماندهی کل شده، کلمه «فراجا» یعنی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، جایگزین کلمه «ناجا» شده است.
پس از این تاریخ، در همه مکاتبات رسمی و رسانهای عنوان «فراجا» برای نیروی انتظامی به کار برده شده است. تاریخ تنظیم گزارش بیبیسی مهرماه ۱۴۰۱ بوده و در اسناد منتشر شده مرتبط با این گزارش، در همه مراحل از نیروی انتظامی با عبارت قدیمی «ناجا» استفاده شده و عبارت به روز شده «فراجا» به کار گرفته نشده است.
میتوان این گزارش را به «حمله ایران به اسرائیل، افزایش اعتراضهای بینالمللی به کشتار در غزه و یا تلاش برای پیگیری جدی پروژهای» نامید که پس از ادعای هک سامانههای قضایی از آن با عنوان «عدالت انتقالی» یاد کردهاند.
نیروی غیررسمی حزب الله یا مامور با حکم ماموریت رسمی؟!در پایان گزارش، بار دیگر دو ادعای جدید مطرح میشود؛ یکی هویت مأموری به نام «نعیم ۱۶» که نام مستعار سروان «محمد زمانی» است و مطابق ادعای گزارش، به صورت کتبی توبیخ شده. و ادعای دوم اینکه همه مأموران دخیل در رخداد ادعایی مرگ نیکا، از نیروهای حزبالله بودند و این نیروها «توسط سپاه مورد استفاده قرار گرفتهاند اما گاه خارج از حوزه قضایی این نهاد فعالیت میکنند.»
گزارش مشخص نمیکند منظور نیروهای بسیجی هستند یا نیروهای حزبالله و آیا منظور از نیروهای حزب الله، نیروهایی است که ارتباط رسمی با سپاه یا بسیج نداشتهاند؟
با این حال در بخش دیگری از این گزارش، نیروهای نامبرده شده در پرونده را عضو تیم عملیاتی «۱۲ مسلم» و با حکم ماموریت ۶۵ ۲۳۴ ۵۸۱ بیان کرده که تحت امر یگان امنیتی سپاه محمد رسولالله(ص) فعالیت میکنند.
نکته جالب توجه در اشاره به نام یگانهای عملیاتی در این گزارش هم اینجاست که با وجودی که اسامی این یگانها اسامی معصومین و ائمه بوده، در هیچیک از بخشها عبارات رایج که نشانه احترام به این اسامی است همچون (ص) و یا (ع) به کار برده نشده است.
گزارش جدید در ابتدا مخاطب خارجی دارد. مخاطبی که با دستورالعملهای سازمانی در ساختار اداری و نظامی ایران آشنایی ندارد؛ بیبیسی اعتبار بالاتری نسبت به مخاطب ایرانی دارد و تصویر ایران نزد او مخدوش است.
چرا بیبیسی جهانی و چرا نیکا؟با در نظر گرفتن همه این مقدمهها و عطف به گزارشها و بررسیهای پیشین در مورد رخداد تلخی که برای نیکا شاکرمی رخ داده، باید گفت گزارش جدید در ابتدا مخاطب خارجی دارد. مخاطبی که با دستورالعملهای سازمانی در ساختار اداری و نظامی ایران آشنایی ندارد؛ بیبیسی اعتبار بالاتری نسبت به مخاطب ایرانی دارد و تصویر ایران نزد او مخدوش است.
میتوان این گزارش را به «حمله ایران به اسرائیل، افزایش اعتراضهای بینالمللی به کشتار در غزه و یا تلاش برای پیگیری جدی پروژهای» نامید که پس از ادعای هک سامانههای قضایی از آن با عنوان «عدالت انتقالی» یاد کردهاند.
اما آنچه واضح است، سوژه فوت «مهسا امینی» اکنون کارکرد خود را برای برانگیختن نگاه منفی در جهان علیه ایران از دست داده است و این تلاش را میتوان حرکتی برای خلق سوژههای جدید قلمداد کرد.
هر چند این حرکت میتواند ادامهدار باشد و در ادامه به رویه جاری رسانههای غربی علیه ایران برای شکلدادن یک پرونده حقوق بشری بیانجامد. البته برخی نظرسنجیها در مورد اولویت ذهنی مخاطب جوان غربی نیز اهمیت دارد؛ چنانکه مرکز تحقیقات پیو که یک مرکز افکارسنجی معتبر آمریکایی است، در آخرین نظرسنجی خود اعلام کرد جوانان آمریکایی با مردم فلسطین، همدلترند تا ساکنان سرزمینهای اشغالی. یک سوم جمعیت زیر ۳۰ سال آمریکا با فلسطینیها همدل است، در حالی که این رقم برای ساکنان سرزمینهای اشغالی به ۱۴ درصد میرسد. البته همچنان که پیشبینی میشود این همدلی در جوانان با ترجیح سیاسی دموکرات بالاتر است.
پنداشت یا تلقی مطلوب نسبت به اسرائیلیها روز به روز کمتر میشود. در حالی که از سال ۲۰۱۹ تاکنون سهم بزرگسالان زیر ۳۰ سال با دیدگاه مطلوب یا موافق نسبت به اسرائیلیها ۱۷ درصد کاهش یافته؛ دیدگاه زیر ۳۰ سالههای آمریکایی در مورد مردم فلسطین در این بازه زمانی تغییر نکرده است.
هدف از انتشار این گزارش توسط بیبیسی هر چه باشد، تا اینجای کار تعداد بالای تناقضها در گزارش، قضاوت قطعی درباره درستی یا نادرستی آنرا بسیار دشوار میکند.