Web Analytics Made Easy - Statcounter

اگر قتل‌ها در سیستم اتفاق افتاد و عوامل اصلی این جنایت خودسر و محفلی نبودند، چرا در پروژه‌ای با این اهمیت جانشین معاون امنیت آن را مدیریت کرد نه خود معاون امنیت؟

به گزارش مشرق؛ رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای با صدور اطلاعیه‌ای به‌صورت مستدل به اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی پاسخ داد و در پایان گفت: دفاع ایشان از همفکران و دوستان قدیم‌شان را قابل فهم می‌دانم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد نیازی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای در پاسخ به اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی درخصوص قتل‌های زنجیره‌ای اطلاعیه‌ای صادر کرد. در متن این اطلاعیه آمده است:

«۱ ـ این گفته آقای پورمحمدی که آقای عالیخانی از بچه‌های سپاه بود، صحت ندارد. (منظور مهرداد عالیخانی، معروف به صادق، متهم ردیف دوم در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است که با حکم قطعی دادگاه به اتهام آمریت در قتل‌ها به ۴ فقره حبس ابد محکوم شد.) البته عالیخانی تلاش کرد وارد سپاه شود ولی موفق نشد. طبق سوابق موجود، وی در شهریور ۱۳۶۲ برای استخدام در کمیته انقلاب اسلامی اقدام کرد و سپس از این طریق به واجا [وزارت اطلاعات] وارد شد.

۲ ـ ایشان می‌گوید: «حتی این داستان قتل‌های زنجیره‌ای در سیستم اتفاق افتاد و عوامل آن خودسر نبوده‌اند» و برای اثبات این ادعا می‌افزاید: مدیر این پروژه جانشین معاون امنیت بود. (منظور آقای مصطفی کاظمی، معروف به موسوی، متهم ردیف اول در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است که با حکم قطعی دادگاه به اتهام آمریت در قتل‌ها به ۴ فقره حبس ابد محکوم شد.)

چند سؤال از جناب آقای پورمحمدی:

اولاً، اگر قتل‌ها در سیستم اتفاق افتاد و عوامل اصلی این جنایت خودسر و محفلی نبودند، چرا در پروژه‌ای با این اهمیت جانشین معاون امنیت آن را مدیریت کرد نه خود معاون امنیت؟ اگر تصمیم سیستم بود چرا مسئول اصلی، یعنی معاون امنیت، از اجرای آن بی‌اطلاع بود؟ (هرچند معاون امنیت وقت نیز از این جهت زیر سؤال است.)

ثانیاً، چرا عناصری از برخی معاونت‌های دیگر، از جمله معاونت اطلاعات مردمی، درگیر قتل‌ها شدند بدون آن‌که معاونت مربوطه در جریان قرار گرفته باشد؟

ثالثاً، آقای مصطفی کاظمی در جلسه دادگاه اعلام کرد که سوژه‌ها را خودم انتخاب می‌کردم و قتل همسر فروهر را همان زمانی که نیروها برای اجرای عملیات رفته بودند، و چند ساعت قبل از شروع عملیات، تصمیم گرفتم.

جناب آقای پورمحمدی! آیا سیستم این‌گونه برای قتل انسان‌ها تصمیم می‌گرفت؟ آیا این اتهامی بزرگ به وزارت اطلاعات نیست؟

۳ ـ جناب پورمحمدی، درباره انگیزه‌ عوامل اصلی جنایت مطالب عجیبی بیان کرده‌اند از جمله اینکه آنان براساس تحلیل خودشان فکر می‌کردند باید به نظام خدمت کنند و اصلاح‌طلبان را از ورطه خطرناک نجات دهند و نگذارند که ضد انقلاب به آنان بچسبد و ما ناچار باشیم حوادث سال ۶۰ و جنگ‌های خیابانی را تکرار کنیم و ما عملیات پیش دستانه انجام دادیم... م. و اتفاقاً مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند.

آیا آقای پورمحمدی خودشان به‌وجود چنین انگیزه‌ای باور دارند؟ اگر پاسخ مثبت است به این سؤال پاسخ دهند که چگونه از طریق قتل آقای داریوش فروهر با آن وضعیتی که از نظر جسمی و نقش سیاسی داشت و با قتل همسر او، آن هم شبانه و با وضع بسیار فجیع (کارد آجین)، چگونه اصلاح‌طلبان از ضد انقلاب جدا می‌شدند؟

یکی از عوامل اصلی جنایت در پاسخ به سؤال یکی از مباشرین قتل‌ها که چرا باید با این شیوه به قتل برسند و این مسئله مشکل ایجاد خواهد کرد، گفته بود باید قتل‌ها به گونه‌ای انجام شود که در دنیا صدا کند. چگونه با این قتل‌های جنایت‌آمیز، که برای نظام و امنیت ملی ما چالش‌ساز شد و ضربه جبران‌ناپذیر بر پیکر وزارت اطلاعات وارد کرد، خدمت به نظام صورت می‌پذیرد؛ آن هم از سوی کسانی که به قول آقای پورمحمدی اهل تحلیل بودند و علی‌الاصول پیامدهای خطرناک این جنایات را می‌دانستند و پیش‌بینی می‌کردند؟

در این‌جا مناسب است بیانات مقام معظم رهبری در زمینه انگیزه قتل‌ها آورده شود تا وزن توجیه جناب آقای پورمحمدی سنجیده شود: «... اما مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش آدم‌های نانجیبی نبودند حالا شما فکر کنید کسی که مثل فروهر را می‌کشد آیا می‌تواند دوست نظام باشد!؟ می‌تواند برای نظام کار کند!؟ چنین چیزی معقول است!؟ من این را باور نمی‌کنم. آشنایی من با مسایل سیاسی این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب، آشنایی بااشخاص، جریانات سیاسی و با توطئه‌های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده‌ایم ـ اجازه نمی‌دهد که من باور کنم، این کارِ عناصری است که با نظام مسئله‌ای ندارند و نمی‌خواهند علیه نظام کار کنند... بعضی از این دو، سه نفر نویسنده‌ای هم که متأسفانه در این حادثه کشته‌ شدند اسمشان را بنده هم نشنیده بودم... آن دستی که به فکر می‌افتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند ـ یا در داخل خانه‌هایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان ـ مگر می‌تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده نباشد!؟...»

۴ ـ جناب پورمحمدی نقش آقای سعید امامی را به مشاور عوامل اصلی جنایت کاهش داده است. درباره نقش نامبرده در قتل‌های زنجیره‌ای سال ۱۳۷۷ (صرف‌نظر از اتهامات دیگر وی که موضوع بحث ما نیست) توضیحات زیر ارائه می‌شود:

الف: آقای پورمحمدی حداقل پذیرفته‌اند که سعید امامی به عوامل اصلی جنایت برای انجام آن مشورت داده است. البته آقای پورمحمدی قبلاً گفته بود: «سعید امامی از جریان قتل‌ها خبر نداشت حتی من خودم به او گفتم اگر تو هم دست داری بگو تا شر این غائله کنده شود. او جواب داد نقشی نداشته‌ام. از موسوی هم پرسیدم گفت نقشی نداشت و اطلاع هم نداشت ولی شاید حدس بزند». (روزنامه انتخاب ۳۱/۲/۷۹. جالب است که ایشان برای اثبات ادعای خود به اظهارات سعید امامی و موسوی قبل از دستگیری آنان استناد می‌کند.)

ب: چرا آقای سعید امامی، که حداقل به قول آقای پورمحمدی طرف مشورت برای انجام قتل‌ها بود، در روز اول در دادسرا و در پاسخ به سؤال دادستان که به نظر شما چه کسی این قتل‌ها را مرتکب شده، اظهار داشت: اگر خودی‌ها انجام داده باشند کار سپاه پاسداران است و اگر ضد انقلاب انجام داده باشد کار باند سیدمهدی هاشمی است. (اظهارات کتبی آقای سعید امامی در این زمینه موجود است.)

ج: اما واقعیت مطلب درباره نقش سعید امامی در قتل‌ها از منظر حقوقی:

نامبرده در آن زمان چون سمت اجرایی نداشت نمی‌توانست دستوردهنده باشد و آمر قتل تلقی نمی‌شود. او در اجرای قتل‌ها نیز دخالت نداشت پس مباشر قتل تلقی نمی‌شود. بلکه او با توجه به زمینه‌چینی، تحریک، ترغیب دیگران و تسهیل امر، معاون در قتل‌ها محسوب می‌شود. در پرونده نیز همین اتهام به او تفهیم شد و با همین اتهام برای او قرار نهایی صادر شد؛ البته معاونی که محور عمل و اقوی از مباشر است. اظهارات کتبی او در مرجع قضایی وجود دارد که در زمان مناسب منتشر خواهد شد. ان‌شاءالله

۵ ـ توضیحات درباره مسایل دیگرِی که جناب پورمحمدی مطرح کردند، از جمله مسئله بسیار مهم نفوذ، را به فرصت مناسب دیگری موکول و تنها به یک جمله بسنده می‌کنم: چه ایشان بپذیرند یا رد کنند فتنه‌ قتل‌های زنجیره‌ای و فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه سال ۸۸ تردیدی باقی نگذاشت که نفوذ دشمن در دهه‌های گذشته قطعی است و غیرقابل انکار.

۶ ـ درباره مسایل طرح شده، اسناد و مدارک کافی و غیرقابل انکار در پرونده محاکماتی در سازمان قضایی نیروهای مسلح وجود دارد. به جناب آقای پورمحمدی توصیه می‌کنم هر زمان که خواستند درباره ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای سال ۱۳۷۷ اظهارنظر نمایند حداقل اطلاعاتی از پرونده محاکماتی و صورتجلسات دادگاه آن تحصیل فرمایند، هر چند دفاع ایشان از همفکران و دوستان قدیم‌شان را قابل فهم می‌دانم!

منبع: مشرق

کلیدواژه: وعده های روحانی بازار سکه و ارز اینستکس سازمان قضائی نیروهای مسلح مصطفی کاظمی مصطفی پورمحمدی سپاه پاسداران وزارت اطلاعات سعید امامی حجت الاسلام نیازی قتل های زنجیره ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۹۰۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟

فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسن‌ها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری می‌کند. در حقیقت، آن‌ها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سو‌های جدیدی را نوید می‌دهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیت‌های تازه‌ای را نیز داشت.

به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید می‌بیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانه‌های سختی را تجریبه می‌کند و هیچ بعید نیست که در سال‌های آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.

در این رابطه، برخی اندیشکده‌های معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین می‌رود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.

با این همه، به طور خاص می‌توان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.

۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربی

شاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرت‌های غربی با لغات بازی می‌کنند و ملت‌هایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود می‌کنند.

با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزای‌های غربی‌ها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزش‌های متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملت‌های جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استاندارد‌های دوگانه قدرت‌های غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرت‌های غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیست‌ها در جنگ غزه به پا می‌خیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و می‌شود، می‌گویند.

موضوعی که حقیقتا ضربه‌ای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعار‌های دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.

۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربی

هژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی دست به هر اقدامی می‌زنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظام‌های حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیت‌ها دقیقا همان چیزی‌هایی هستند که این نظام‌های حکمرانی مطرح می‌کنند.

 در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روند‌ها و رویه‌های متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استاندارد‌های دوگانه جهان غرب و هم متنوع‌تر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیت‌ها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیت‌های تازه‌ای رونمایی کرده است.

۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربی

در سال‌های اخیر نظام‌های حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بی‌منطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطب‌های قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قاره‌ای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.

در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای به مصاف رقبای بین المللی خود می‌رود، گواهی روشن بر تضعیف اهرم‌های میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیت‌های جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش می‌گذارد.

دیگر خبرها

  • ۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
  • مدارس کشور به واقعیت افزوده مجهز می‌شوند؟
  • تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟
  • سرعت رسیدگی به پرونده‌های اموال تملیکی در تعزیرات افزایش یابد
  • محکومیت فروشگاه زنجیره‌ای متخلف در ارومیه
  • محاکمه مرد رمال به اتهام تعرض به ۵ زن
  • ورود پیکر مطهر شهیدان عشیری لیوسی و پور عزیز پورمحمدی به خوزستان
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن
  • دام سیاه مرد رمال برای ۵ زن | می‌خواستم شوهر خوبی نصیبم شود اما این مرد...
  • تعرض مرد رمال به زنان به بهانه بخت گشایی