Web Analytics Made Easy - Statcounter

مهرداد خدیر

جنوب نیوز: هم‌زمان با افزایشِ قربانیانِ کرونا در ایران که تا لحظۀ تحریرِ این نوشته از 600 نفر هم گذشته شمارِ درگذشتگانِ مشهور و مطرح در رسانه‌ها به خاطر ابتلا به این ویروس نیز دو‌ رقمی شده است. (پیش‌تر: سید هادی خسروشاهی، محمد میر‌محمّدی، فاطمۀ رهبر، حسین شیخ‌الاسلام، دکتر موسی زرگر، سید هاشم بطحایی، دکتر محمد‌رضا راه‌چمنی، دکتر اسماعیل یزدی، عفت موسوی همسر دکتر محمدی گرگانی و چند تن دیگر)


هر چند همه - مشهور و غیر مشهور و با هر گرایشِ فکری و سیاسی- هم‌میهنِ ما هستند و جان باختنِ اعضای کادر درمانی که فداکاری کردند هم دردآور و مظلومانه است، اما درگذشتِ چهره‌هایی که نام و آوازه‌ای در سطح عمومی دارند اولاً نشان می‌دهد که قضیه جدی‌تر از آن است که تصور می‌شود و کرونا نزدیک‌تر از آن است که می‌پنداشتیم یا همچنان می‌پنداریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ثانیاً وقتی از جامعه‌ای محدود -صاحبانِ شهرتِ رسانه‌ای- این‌گونه قربانی می‌گیرد می‌توان حدس زد در سطح کلان چه می‌کند یا چه می‌تواند بکند.

در تازه‌ترین مورد، دکتر فریبرز رییس‌دانا اقتصاددان با گرایش‌های سوسیالیستی و سندیکالیستی، نویسنده، عضو کانون نویسندگان و فعال حقوق بشر به خاطر ابتلا به کرونا جان باخته است.



دکتر رییس‌دانا از آن چهره‌های خاص بود که حتی مخالفان و منتقدان نیز به او احترام می‌گذاشتند و دست کم برایشان جذاب بود و مصاحبت و دیدار او در خاطره می‌ماند.

خوش‌پوش بود و کراوات می‌بست و زندگی مدرنی داشت اما لیبرال نبود و از حقوق کارگران می‌گفت.

اقتصاددان بود اما نه تنها مانند باورداران به اقتصاد آزاد نمی‌اندیشید که از جدی‌ترین و مشهورترین منتقدان سیاست‌های تعدیل اقتصادی در دوران سازندگی و خصوصی‌سازی‌های انجام شده به شمار می‌رفت.

هر چند اقتصاددانان مسلمان و حلقۀ پیرامون میرحسین موسوی و چهره‌هایی چون دکتر فرشاد مؤمنی یا دکتر ستاری‌فر و اصطلاحاً نهادگرایان را به عنوان منتقد و مخالف سیاست‌های لیبرالی می‌شناسیم اما رییس‌دانا نیز مانند آنها به‌تندی به آن سیاست‌ها می‌تاخت و با منافع کارگران و زحمت‌کشان مغایر می‌دانست.

تفاوت او با اقتصاددانان نهادگرا در این بود که آنان از دولت حسن روحانی حمایت کردند چون بیش از تعدیل با پوپولیسم دوران احمدی‌نژاد مخالف بودند و دوست نداشتند آن سیاست ها بازگردد.

فریبرز رییس دانا اما پس از برجام و بعد از ورود هیأت های خارجی به ایران نیز خوش‌بین نبود و جملۀ مشهور و مکرر او این بود که «اقتصاد ایران در گروگان گروه های خاص است و تنها دست به دست می‌شود» و دولت‌ها را تنها لایۀ رویی می‌دانست و بارها به حضور نام‌هایی چون اکبر ترکان و محمد رضا نعمت‌زاده و محمد نهاوندیان در دولت اول احمدی‌نژاد به عنوان مستند ادعای خویش اشاره می‌کرد در حالی که علی‌القاعده نباید هیچ نسبتی با آن دولت می‌داشتند.

مهم ترین انتقاد او این بود که آزاد‌سازی اقتصادی همان آزادی در اقتصاد و سیاست نیست و آنچه را که «انتقال منابع و سرمایه ها به گروه های خاص» توصیف می‌کرد برنمی‌تافت و زبان به انتقاد می‌گشود؛ صریح و بی‌مجامله.

رییس‌دانا به معنی خاص کلمه چپ بود اما خود او مثل چپ‌ها زندگی نمی‌کرد و این ناشی از استفاده از امکاناتی بود که خود به دست آورده بود نه با رانت و وابستگی به قدرت.

معیار او برای ارزیابی دولت‌ها هم بهایی بود که به سندیکاها و تشکل‌ها می‌دادند و از این رو در حالی که منتقد جدی سیاست‌های دولت هاشمی رفسنجانی بود از احمدی‌نژاد هم دفاع نمی‌کرد و حتی معتقد بود دولت احمدی‌نژاد راست‌ترین دولت بود و از حسن روحانی انتقاد می‌کرد که می‌خواهد از او هم جلو بزند:

«زمان احمدی‌نژاد اتحادیه‌های کارگری بیشترین ضربه را خوردند. بیشترین واردات در دوران او انجام شد. سندیکاها در این دوره تعطیل شدند. نظارت‌ها در این دوره برداشته شد و بیشترین خصوصی‌سازی در این زمان انجام شد و صندوق بین‌المللی پول به خاطر خصوصی‌سازی از احمدی‌نژاد تشکر کرد.»

از این استاد اقتصاد که در مدرسۀ اقتصاد و سیاسی لندن درس خوانده و درس داده بود یک بار سؤال شد سرمایه‌داری را نفی می‌کند یا نه؟

او در این‌باره به «الشرق الاوسط» گفته بود:

«‌سرمایه داری را نه یک‌سره می‌توان نفی کرد نه یک سره پذیرفت. من از آن دسته آدم‌های افراطی نیستم که یا عاشق بازار باشم یا عاشق استالین. من از عدالت اجتماعی صحبت می‌کنم. افراطی نباید فکر کرد. سرمایه‌داری ارزش های فراوانی را هم ایجاد کرده و هنوز دارد به وجود می آورد.

پس این داروها چه هستند؟ اما اینجا یک بیمار سرطانی باید درد بکشد و بمیرد. در حالی که 80 درصد هزینه‌های بیمار را تأمین اجتماعی باید پرداخت کند. اما چه کسی را رییس تأمین اجتماعی کردند؟ سعید مرتضوی را. در این دولت هم وزیر مسکن می‌گوید من از مسکن مهر بدم می‌آید. حال آن که 37 هزار میلیارد تومان از ذخیرۀ پرقدرت برداشتند و 200 هزار مسکن مهر ساختند. آیا هر خانه برای مستمندان 185 میلیون تومان تمام شده؟»

با این همه آنچه نام فریبرز رییس دانا را بیشتر بر سر زبان‌ها انداخت بازداشت شبانۀ او در آذر 1389 و درست شب اجرای قانون هدف‌مندی یارانه‌ها و در پی مصاحبه با تلویزیون فارسی بی بی سی بود. درحالی که بیشتر از دولت‌های قبل انتقاد کرد که در آن زمان ستوده هم می‌شد.

در آن مصاحبه این را هم البته گفته بود: «دولت آقای احمدی‌نژاد از طریق شوک درمانی وارد نشده از طریق توهّم درمانی وارد شده. یارانه‌ها را در واقع و به تدریج و قطعه قطعه حذف کرده‌اند و حالا دارند به جای آنها مقداری پول به حساب مردم می‌ریزند تا از توهّم پولی مردم محروم استفاده کنند. دولت‌های هاشمی و خاتمی هم می‌خواستند یارانه‌ها را حذف کنند اما توان و نیروی نظامی نداشتند. من از یارانه برای طبقات محروم دفاع می‌کنم اما این جور که یارانه‌ها را قطع کنی و به جای آن پولی بدهی به رفاه همگانی نمی‌انجامد.»

دلیل بازداشت او از زبان جعفری دولت‌آبادی دادستان وقت تهران این گونه اعلام شد: «وقتی در آستانۀ اجرای طرح بزرگی هستیم حق نداریم در آن اخلال ایجاد کنیم.»

با این همه منتقدان و مخالفانی هم داشت که اتفاقا خود او را به سخنان عوام‌گرایانه متهم می کردند اما نگاه انسانی و دغدغه های او را در علن یا خفا می‌ستودند.

این که اقتصاد خوانده باشی اما از کارگران و منافع آنان سخن بگویی و «سود محور» و محو آموزه های «آدام اسمیت» نباشی، این که سوسیالیسم را بستایی اما ازآزادی و حقوق بشر دفاع کنی و استالینی نیندیشی، این که بتوانی در لندن بی دغدغه زندگی کنی اما در ایران صریح و روشن حرف بزنی و به زندان هم بیفتی، این که مثل غالب اقتصاد خوانده ها اسیر اعداد نشوی ومدام حساب و کتاب نکنی و به عکس از انسان و به تعبیر مصطفی ملکیان از «‌انسان گوشت و پوست و استخوان‌دار» و نه اعداد و درصدها فارغ از آدم‌ها سخن بگویی از او یک شخصیت قابل احترام و حداقل جذاب برای رسانه ها ساخته بود. مردی با دغدغۀ انسانِ گوشت و پوست و استخوان‌دار که از آدم‌ها حرف می‌زد نه از توسعه و نرخ رشد و نمودار و جدول‌های بی‌روح و بی‌گوشت و پوست و استخوان.

این سطور هنگامی نوشته می شود که فریبرز رییس دانا در 71 سالگی و در پی ابتلا به کرونا جان باخته و فعلا نه امکان تشییع درخور جنازۀ اوست و نه برگزاری مراسمی. آن هم برای کسی که خود یک پای برگزاری مراسم مهم بوده است و ماندگارتر از همه تشییع پیکر احمد شاملو در مرداد 1379 از مقابل بیمارستان ایران‌مهر و حضور پررنگ و محکم او و تلاشی که هر سال برای مراسم سالگرد در امامزاده طاهر می کرد و گاه از جانب نهادهای رسمی همراهی می شد و گاه نه.

رییس‌دانا اقتصاددان بود اما اسیر اقتصاد و اعداد نشد. حرف سیاسی می‌زد اما نگاه او معطوف به قدرت نبود و با سیاسیون نشست و برخاست نداشت. احترام این قلم به او هم که در قالب این نوشته جلوه کرده الزاما به خاطر افکار و آرای او نیست که قطعا با گروهی از آنها هم‌داستانی ندارم.

به سبب «دغدغه‌ها»ی اوست و این که می‌خواست صدای طبقات ضعیف جامعه باشد و البته احترام به انسان و تشکل‌گرایی. او عاشق تشکل و انجمن و کانون بود و از این حیث شبیه مردی که به لیبرال بودن شهره است: مهندس مهدی بازرگان.

جایی هم نوشته بود که در پاییز 1377 و همان‌روزی که محمد جعفر پوینده – نویسنده و مترجم – را ربودند و کشتند ناهار با هم بودند و نگران محمد مختاری مفقود شده و این حدس که «باید اتفاقی افتاده باشد.»

پوینده به رییس‌دانا می‌گوید: «حس می‌کنم مرا تعقیب می‌کنند» و به همین خاطر با هم از دفتر خارج می‌شوند. پایین در مقابل دفتر یک سواری مسافرکش اصرار داشته آن دو را سوار کند: «من به‌خاطر درخواست قبلی از تاکسی تلفنی امتناع کردم اما احساس می‌کنم سواری به دنبال جعفر [پوینده] راه افتاد. چند ساعت بعد خبر محمد مختاری پخش شد و به گمانم همان ساعت‌ها نیز جعفر را خفه کرده بودند...»

اندک زمانی بعدتر وزارت اطلاعات دولت اصلاحات در اطلاعیۀ تاریخی 15 دی 1377 اعلام کرد که آن قتل‌ها کار «عوامل خودسر درون وزارت اطلاعات» بوده و پس از چندی نیز نام سعید امامی بر زبان‌ها افتاد.

کسی نمی‌داند شاید اگر در پاییز 1377 فریبرز رییس‌دانا هم سوار آن اتومبیل شده بود او را نیز خفه می‌کردند یا شاید هم چون دو نفر بودند از این کار می‌گذشتند و جعفر پوینده هم زنده می‌ماند.

کرونا اما جان او را در واپسین روزهای اسفند 1398 ستاند تا اگر از آن پاییز و در 50 سالگی جَسته باشد در این زمستان و در 71 سالگی قربانی شود.

با این همه و دربارۀ مرگ مردی که اهل اقتصاد بود اما با کلمه نسبت داشت و با شاملو دوستی، گویاترین سخن شعر بامدادِ شاعر می‌تواند باشد:

مرگ را دیده‌ام من

در دیداری غم‌ناک

من، مرگ را سوده‌ام.

من، مرگ را زیسته‌ام

با آوازی غم‌ناک، غم‌ناک

و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده...

منبع:عصرایران

منبع: جنوب نیوز

کلیدواژه: فریبرز رییس دانا احمدی نژاد یارانه ها سیاست ها دولت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۹۳۴۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چهار دستورکار ضروری دولت برای تحقق مشارکت مردم در جهش تولید

به منظور حضور هرچه بیشتر مردم در اقتصاد ملی لازم است مردم و یا به تعبیری بخش خصوصی توانمند در ایران شکل بگیرد تا امکان مسئولیت‌پذیری هرچه بیشتر در اقتصاد را داشته باشد. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،  حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال 1403، سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند. رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در یادداشتی به قلم آقای میلاد بیگی، کارشناس مسائل اقتصادی به بررسی اهمیت «احیای دولت قوی» به‌مثابه پیش‌نیاز تحقق «جهش تولید با مشارکت مردم» پرداخته است.

 در سالهای اخیر، شعار سال بر محور «تولید» تعیین شده‌ است. مسئله‌ی تقویت تولید داخلی به حدی در اندیشه‌ی اقتصادی رهبر معظم انقلاب جدی است که در پیام تاریخی خود به مناسبت آغاز مسئولیت رهبری فرمودند: «باید روند تولید داخلی، اعم از تولیدات کشاورزی و صنعتی شتاب گیرد.» 1368/03/18 از آن روز تا کنون، «تولید» یکی از پرتکرارترین کلیدواژگان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است. در کنار این مسئله همچنین مشارکت دادن مردم در اقتصاد ملی نیز یک امر ضروری در شرایط کنونی ایران است که شعار امسال نیز به آن اختصاص یافته است. برای آنکه ضرورت و چیستی این امر روشن شود لازم است که به تبیین این مفهوم و نحوه دستیابی به آن پرداخته شود.
 
 الف) مردمی‌سازی؛ یک بسیج عمومی
در مردمی‌سازی اقتصاد، هدف ایجاد یک بسیج عمومی به منظور مشارکت‌دادن و مسئولیت‌گرفتن مردم در اقتصاد ملی است. بسیج عمومی زمانی شکل می‌گیرد که یک ایده‌ی کلان سیاسی و گفتمان وابسته به آن از سوی دولت مطرح شود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دولت باید یک «برنامه‌ی کلان و نقشه‌ی جامع» داشته باشد. این برنامه‌ی کلان ضمن روشن نمودن جهت حرکت و تصویرسازی از آینده، اولاً نوعی دعوت مردم به پذیرش مسئولیت در اقتصاد است و سرمایه‌های عمومی و اراده‌های مردمی را به خود جذب می‌کند. ثانیاً همگرایی و هماهنگی در ساختار اداره‌ی جامعه را شکل داده و به نحوی دولت را بازسازی می‌کند. در فقدان چنین طرحی، هر عملی صرفاً منجر به پراکنده‌کاری کورکورانه خواهد شد.

بنابراین مسئله‌ی مشارکت کردم در اقتصاد اساساً متفاوت از دو نگاه افراطی «اقتصاد دولتی» و «اقتصاد بازاری و آزادسازی اقتصادی» است و نباید آن‌ را به مواردی همچون خصوصی‌سازی و آزادسازی تقلیل داد؛ بلکه باید توجهات را به وضعیت اقتصاد ملی ایران (وضع موجود) و هدف برآمده از ایده سیاسی دولت (وضع مطلوب) معطوف کرد. رهبر معظم انقلاب اخیراً در واکنش به این تصور نادرست، بیان داشتند که «دولت در مسائل اقتصادی، ستادی عمل کند؛ هدایت کند؛ در مسئله‌ی آمایش سرزمینی، مسئله‌ی نوع فعّالیّت اقتصادی که باید هر جا انجام بگیرد، نظارت کند، مراقبت کند که تخلّفی به وجود نیاید. عامل هم مردم [باشند]. مردم هم عمل اقتصادی را انجام بدهند؛ یعنی تفکیک بین وظایف دولت و وظایف مردم.» 1403/01/15
 
 ب) مردمی‌سازی طرحی از مسئولیت‌پذیری دولت
بنابراین پیش‌نیاز مردمی‌سازی این است که دولت خود را ذیل یک ایده سیاسی بازیابی نموده و بر اساس آن مسئولیت‌های خود را بازتعریف نماید. حتی انجام وظایفی همچون «نظارت» و «تنظیم‌گری» که از مسئولیت‌های مهم دولت در اقتصاد هستند نیز نیازمند دولتی است که اولاً بداند چه چیزی می‌خواهد و بر اساس آن بنا دارد اراده‌های عمومی جامعه را به چه سمتی معطوف کند. ثانیاً ابزارهای سیاست‌گذاری و جهت‌دهی را فراهم کرده باشد. سوم اینکه امکان نظارت بر این فرایندها را نیز در خود شکل داده باشد. چنین دولتی از قضا دولتی بسیار مقتدر با مسئولیت‌های فراوان است. از همین رو مشارکت‌دادن مردم در اقتصاد و گذار از تصدی‌گری دولتی به تنظیم‌گری و نظارت، نباید به معنای شانه‌خالی‌کردن دولت از مسئولیت‌های ذاتی خود و تضعیف دولت باشد. به عبارت دیگر مردمی‌سازی به معنای کنار گذاشتن دولت نیست، بلکه دقیقاً به معنای «احیای دولت قوی» است.
 
 ج) توانمندسازی عمومی از مجرای توانمندسازی دولتی
به منظور حضور هرچه بیشتر مردم در اقتصاد ملی لازم است مردم و یا به تعبیری بخش خصوصی توانمند در ایران شکل بگیرد تا امکان مسئولیت‌پذیری هرچه بیشتر در اقتصاد را داشته باشد. هرچند تاکنون ظرفیت‌های خوبی در بخش خصوصی ایران شکل گرفته، اما در نسبت با نقشی که بخش خصوصی باید در ایران آینده ایفا کند اندک است. به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب توان‌بخشی به بخش خصوصی را نیز از وظایف دولت (و حاکمیت) می‌دانند. طبیعی است دولتی که بخواهد نقش توانمندسازی -یا به تعبیری قابلگی- را برای بخش خصوصی و توده‌های مردم ایفا کند، خود نیازمند ظرفیت بسیار بالایی است و این مهم زمانی محقق می‌شود که دولت بداند چه نقشی را باید به بخش خصوصی واگذار کند و چگونه باید توانمندسازی عمومی را راهبری کند.
 
 د) اجتناب از برداشت‌های اشتباه از مشارکت مردم در جهش تولید

در پایان ذکر این نکته ضروری است که دولت قوی، دولتی است که با درس‌آموزی از تجربیات گذشته و اجتناب از برداشت‌های اشتباه در مورد «مشارکت مردم در جهش تولید» به تکرار سیاست‌های اشتباه نمی‌پردازد؛ چرا که آزموده را آزمودن خطاست. برخی از این برداشت‌های اشتباه عبارتند از:


 1- تکه‌تکه کردن بخش‌های مختلف زنجیره‌های ارزش تحت عنوان مشارکت عمومی
یکی از اشتباهات مهم در مورد مشارکت‌ مردم در اقتصاد این است که وجود واحدهای بزرگ اقتصادی در تناقض با اقتصاد مردمی درک شود و تبدیل واحدهای بزرگ و بهره‌ور اقتصادی به کارگاه‌های متعدد در دستور کار قرار گیرد. در شرایط کنونی در بسیاری از حوزه‌ها، ساختار اقتصادی به نحوی است که با واحدهای تولیدی بسیار کوچک و پراکنده مواجه هستیم. واحدهایی که بسیار آسیب‌پذیر هستند و به دلیل عدم امکان دستیابی به صرفه‌های مقیاس، توان عمیق‌شدن در زنجیره‌های ارزش را از کشور سلب می‌کنند. در چنین شرایطی حرکت به سمت تکه‌تکه کردن بخش‌های مختلف زنجیره‌ی ارزش در ایران اشتباهی بزرگ است.

 2- خرد کردن مالکیت شرکت‌ها تحت عنوان مشارکت عمومی
این تلقی که «منظور از مشارکت عمومی، خرد کردن سهام شرکت‌ها میان مردم است» نیز صحیح نیست؛ چرا که عموما به دلیل امکان‌ناپذیر بودن تجمیع سهام‌های خرد در شرکت‌ها، یا با تداوم نقش‌آفرینی دولت در اداره آن بنگاه‌ها مواجه خواهیم شد و یا باید شاهد آشفتگی در اداره‌ی این بنگاه‌ها باشیم.

 3- خصوصی‌سازی کورکورانه با هدف تامین بودجه دولت
یک آفت بزرگ در مواجهه با مردمی‌سازی در دوره‌های وجود کسری‌های بودجه برای دولت، گرایش به خصوصی‌سازی صرفا با هدف رد دیون دولت و تامین کسری بودجه، بدون توجه به پیش‌نیازها و ضرورت‌های واگذاری شرکت‌های دولتی است. متاسفانه در دو دهه‌ی گذشته به کرات این اتفاق افتاده و ثمره‌ی خصوصی‌سازی از یک سو خلع ید دولت و خالی‌شدن دولت از ابزارها و از دیگر سو، عدم تغییر محسوس کارآمدی و بهره‌وری در اداره شرکت‌ها -و حتی گاه از بین رفتن ساختار سرمایه‌ی بنگاه‌ها- بوده است.
 
 4- واگذاری شرکت‌های دولتی با هدف مسئولیت‌گریزی دولت از تعهدات ذاتی
همانطور که پیش‌تر اشاره شد، واگذاری شرکت‌های دولتی نباید با نگاه شانه‌ خالی کردن دولت از مسئولیت و از روی ناچاری باشد. این تلقی ساده انگارانه است که صرفاً با واگذاری شرکت‌های بزرگ از سوی دولت به بخش خصوصی، بدون آنکه دولت توان تنظیم‌گری و نظارت را در خود ارتقا داده باشد و شکل جدیدی از مسئولیت را پذیرفته باشد، وضعیت شرکت‌های دولتی به‌سامان خواهد شد.

منبع: KHAMENEI.IR

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آخرین وضعیت تقسیم استان‌های کرمان و تهران از زبان معاون پارلمانی رییس جمهور
  • توجه دولت و دولتمردان به سامان دادن اقتصاد کشور ضروریست
  • روایتگری جزء اولویت‌های مسئولان باشد
  • دولت جمع‌گرا؛ مبنای اقتصاد دستوری
  • چهار دستورکار ضروری دولت برای تحقق مشارکت مردم در جهش تولید
  • اعتلای فرهنگ و اندیشه ایران اسلامی در گرو تلاش هدفمند معلمان است
  • خلجی: استان تهران یکی از استان‌های محروم است
  • امیدوارم در مجلس آینده همکاری‌ها با دولت بهتر شود
  • بخش خصوصی؛ ضد تحریم، ارزآور
  • مراسم روز معلم متفاوت در مرکز یادگیری دانا