Web Analytics Made Easy - Statcounter

«وزارت اطلاعات را وارد کار ساخت فیلم و سریال کردیم. با فیلم و سریال توانستیم هم کار آموزش عمومی را انجام دهیم و هم اهدافی چون صیانت جامعه در برابر جاسوسی و یک سری اهداف اطلاعاتی را محقق کنیم. فیلم هایی چون "روباه، ماجرای نیمروز، سیانور، امکان مینا، روز صفر و شبی که ماه کامل شد" و سریال " تعبیر وارونۀ یک رؤیا" محصول همین رویکرد بود که با همکاری این عزیزان انجام دادیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»



  این سخنان صریح و بی‌سابقه را حجت‌الاسلام محمود علوی وزیر اطلاعات در یک برنامۀ زندۀ تلویزیونی بر زبان آورد اما آن‌قدر که بخش دیگر صحبت‌های او و استفاده از مثال «گربه» دربارۀ اجتناب ناپذیر بودن واکنش پیش‌بینی نشده در صورت تشدید فشارهای هسته‌ای برجسته شد این بخش مورد توجه قرار نگرفت.

  البته مشخص نشده منظور آقای علوی از "عزیزان"ی که با وزارت اطلاعات در تولید فیلم و سریال همکاری کردند تهیه‌کنندگان این فیلم‌ها هستند یا کارگردانان یا هر دو. چون ممکن است کارگردان از اتصالات و ارتباطات تهیه کننده بی‌خبر باشد.



  هنوز البته کارگردانان این فیلم‌ها (بهروز افخمی، محمدحسین مهدویان، بهروز شعیبی، کمال تبریزی، سعید ملکیان، نرگس آبیار و فریدون جیرانی) به این سخنان واکنش نشان نداده یا تصدیق و تکذیب و احتمالا گله نکرده یا مثلا نگفته‌اند قرارمان این نبود یا به عکس این شفاف‌سازی را نستوده‌اند یا هنوز این نویسنده اطلاع ندارد.



  به این بهانه اما نکاتی را البته با رعایت ملاحظاتی یادآور می‌شوم:

  1. وزیر اطلاعات در آغاز کار دولت روحانی گفته بود: «وقتی آقای رییس جمهور مرا به قبول وزات و عضویت در دولت دعوت کرد تصور می‌کردم یا وزارت کشور مد نظر ایشان است یا وزارت ارشاد. چون در کمیسیون شوراهای مجلس بوده‌ام و اهل فیلم و عکس و نقاشی هم هستم و تصور نمی‌کردم مرا برای وزارت اطلاعات در نظر گرفته باشند! از این رو گفتم آقای دکتر روحانی! در آن دو عرصه آورده دارم ولی اینجا آورده‌ای ندارم. ایشان با تعجب گفت: علوی! تو چطور می‌گویی آورده‌ای نداری؟ از مادرت فاطمۀ زهرا کمک بخواه و دیگر نتوانستم قبول نکنم.»

  پس همکاری برای تولید فیلم و سریال را می‌توان به علایق شخصی او هم مربوط دانست و از این نظر قابل درک است.

2. وقتی وزارت اطلاعات کمک یا سرمایه‌گذاری کرده و به صراحت اعلام می‌کند نمی‌توان بر وزیر خُرده گرفت مگر این که قرار نبوده فاش کنند یا روی پروژه‌های غیر اطلاعاتی این کارگردانان هم اثر بگذارد یا از تأثیرگذاری همین‌ها بر مخاطب بکاهد.

  در پاسخ می‌توان گفت نوع سوژه‌ها و هزینه‌ها و بازیگران بعضا ثابت و مشترک و نام نویسنده‌ای که در مصاحبه‌ها به سابقۀ همکاری خود با وزارت اطلاعات اشاره کرده چنان است که خیلی‌ها می‌دانستند و آقای علوی در واقع راز مگویی را برملا نکرده است.

  اگر هم کارگردانان و تهیه کنندگان حس می‌کنند از این رهگذار آسیب دیده‌اند می توان یادآور شد «غنیمت» و «غرامت» با هم است و همان‌گونه که از مواهب و امتیازات برخوردار شده‌اند از هزینه‌های احتمالی نباید شانه خالی کنند.

  3. اول بار مهندس میثمی مبارز سیاسی در رژیم گذشته و مدیر ماهنامۀ «چشم انداز ایران» بود که گفت یا نوشت «مصدق، نفت را ملی کرد و خاتمی اطلاعات را». کافی است به یاد آوریم اطلاعیۀ بی‌سابقۀ 15 دی 1377 را که مسؤولیت قتل‌های زنجیره‌ای پاییز همان سال را متوجه عوامل خودسر درون وزارت اطلاعات دانست و یک نقطه عطف به حساب می‌آید.

  تا قبل از آن حتی نمی‌شد کلمۀ «وزارت اطلاعات» را در محافل بیان کرد و تصویر بیرونی وزارت اطلاعات هم تغییر کرد. سخنان وزیر کنونی را می توان بازگشت به آن شیوه دانست.

4. این شیوه البته با روش سعید امامی در سال های قبل 76 تفاوت دارد. به یاد آوریم او با مسعود کیمیایی قرار می‌گذارد و از او می‌خواهد علیه سیاست‌های شهرداری تهران در دورۀ کرباسچی فیلم بسازد ولی این فیلم‌ها که آقای علوی نام برده علیه هیچ مدیر تکنوکرات یا چهرۀ روشنفکر و دگراندیشی نیست. علیه کسانی است که دربارۀ تروریست یا جاسوس بودن آنان اتفاق نظر نسبی وجود دارد. ضمن این که سعید امامی علنی نمی‌کرد.

  خود آقای کیمیایی در برنامه تلویزیونی «هفت» شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران، در روز جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ در این باره چنین توضیح داد:

  «من را متهم کرده‌اند که برای ساخت «سلطان» و «ضیافت» وزارت اطلاعات به من کمک کرده و سعید امامی سرمایه‌گذار یکی از فیلم‌هایم بوده است در صورتی که من این آقا را دو بار بیشتر ندیدم.

به من پیشنهاد ساخت یک فیلم را داد اما امکان ساخت آن فراهم نشد... من هیچ‌گاه از قدرت پول نگرفته‌ام تا فیلم بسازم، اینکه من هیچ گاه در کنار قدرت نایستادم و همیشه هزینه فیلم‌هایم از باجه فروش فیلم تامین شده و با پولی که مردم برای دیدن فیلم من داده‌اند، من فیلم ساخته‌ام...

این مساله بود و من هم آرام از کنار آن گذشتم، اما در تمام این سال‌ها مدام درباره این مساله حرف زده شده، هر کس که پیش من آمده، در مورد این ماجرا حرف زده‌ است.

آن مامور اسمش سعید امامی بود و بعد از آن مدام از من می‌پرسیدند که این فیلم را به سفارش او ساخته‌ای یا... این حرف را درباره من زیاد زده‌اند، اما واقعیت این است که سعید امامی یک پیشنهادی به من داد، من این کار را نکردم. در مورد این مساله هم باید بگویم که اگر شما در تیتراژ پایانی فیلم‌های من اسم این مامور را دیدی، یا اسمی شبیه اسم او را من را کاملا انکار کنید. من از جایی پول نگرفتم، مثل یک هنرمند پاک این را می‌گویم، من سعید امامی را دو بار دیدم، او یک مامور بود و هر وقت آن‌ها کسی مثل من را بخواهند، باید برود، چه من و چه شما باشیم، فرقی نمی‌کند، پس این حرف را، تمام کنید برای من... سعید امامی را پتک کرده‌اند و مدام در طول این سال‌ها در سر من کوبیده‌اند.»

  5. برخی شاید انتقاد کنند وزارت اطلاعات با فیلم و سریال چه کار دارد؟ اما مگر وزارت اطلاعات یک وزارتخانه نیست؟ هدف از فعالیت ذیل عنوان «وزارت اطلاعات» و نه «سازمان اطلاعات» و قرار دادن یک مجتهد در رأس آن همین بود که فجایع ساواک تکرار نشود. بر این اساس نمی‌توان از وزیری که روحانی است انتظار داشت شأن وزارت و لباس روحانیت خود را فروبگذارد و مثل مقامات صرفا امنیتی عمل کند.

  6. بعضی هم شاید نقد را متوجه کارگردانان بدانند نه وزارت. از این رو اتفاقا باید از سید محمود علوی تشکر کرد که مجال طرح سؤال از کارگردانان نام برده شده را فراهم ساخته تا در این باره توضیح دهند. دفاع کنند یا بگویند به ما مربوط نیست و تهیه کننده پول گرفته یا بگویند در خدمت منافع ملی و مصالح کلان بوده نه در توجیه کاری که باند سعید امامی با داریوش فروهر و پروانه اسکندری و مختاری و پوینده کرد.

  7. در مواجهۀ وزارت اطلاعات و دستگاه‌های امنیتی با اهل فرهنگ و هنر و رسانه چند رویکرد متصور است. بهترین حالت این است که هر یک کار خود را مطابق اصول اخلاقی و موازین قانونی انجام دهد و توقعی جز این و در واقع کاری به کار هم نداشته باشد. یک رویکرد نیز همان کاری است که سعید امامی انجام می‌داد و اوج آن ماجرای اتوبوس ارمنستان و 21 نویسنده بود. امروز سالروز تولد یکی از مسافران آن اتوبوس - شهریار مندنی‌پور- است. حال آن که 24 سال قبل قرار بوده زندگی او تمام شود و حالا سعید امامی دیگر در قید حیات نیست.

  یک رویکرد هم کاری است که آقای وزیر اطلاعات دربارۀ آن توضیح داده است.

  با این اوصاف هر نظری داشته باشیم در این تردیدی نیست که سفارش فیلم و سرمایه‌گذاری بر روی سوژه‌هایی چون جاسوسی و داعش و تروریسم و اعلام علنی آن و انکار و مخفی نکردن بهتر از قرار مخفیانه با کارگردان است آن هم دربارۀ موضوعی داخلی که محل اختلاف است نه اشتراک و هر قدر هم حیرت‌زا باشد از افتادن در گردنۀ حیران بهتر است!

منبع: عصرایران

منبع: ساعت24

کلیدواژه: وزارت اطلاعات فیلم و سریال سعید امامی فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۰۹۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر

رسانه‌های معاند و ضدانقلاب اگر چه در روش‌ها و اهداف خود علیه جمهوری اسلامی ایران با یکدیگر اندکی متفاوت هستند اما در یک چیز با هم اشتراک دارند و آن هم دروغ گفتن است.

به گزارش ایسنا، مهدی گرگانی در یادداشتی در وطن امروز نوشت: در این میان شبکه بی‌بی‌سی طبق تحقیقات انجام‌شده و آمارهای مبتنی بر آن در صدر رسانه‌های بیگانه در دروغ‌پردازی علیه ایران قرار دارد.

انتشار اسناد جعلی در ارتباط با ماجرای نیکا شاکرمی که جسد بی‌جانش در خلال اغتشاشات ۱۴۰۱ در ساختمانی در نزدیکی محل زندگی او کشف شد، بار دیگر ضرورت پرداختن به دروغ‌پراکنی‌های هدفمند رسانه انگلیس استعمارگر را ایجاب کرده است.

۱- از اغتشاشات پس از انتخابات ۸۸ تاکنون شبکه بی‌سی‌سی بویژه بخش فارسی آن بارها و بارها به دلیل انتشار اخبار و گزارش‌های دروغ و نادرست رسوا شده و اعتبار آن نزد مخاطبان و کاربران شبکه‌های اجتماعی بشدت مورد سوال و تردید قرار گرفته است. با گسترش فضای مجازی طی سال‌های اخیر این افشاگری‌ها و رسوایی‌ها به مراتب پررنگ‌تر شده است، چرا که هر ادعای دروغی بلافاصله در شبکه‌های اجتماعی با واکنش گسترده کاربران مواجه شده است.  

۲- طبق نتایج یک تحقیق خبری، ۵ رسانه ضدایرانی شامل بی‌بی‌سی، اینترنشنال، صدای آمریکا، رادیو فردا و شبکه من و تو در یک بازه زمانی ۴۶ روزه در خلال اغتشاشات سال ۱۴۰۱ مجموعا بیش از ۳۸ هزار دروغ در اخبار خود علیه ایران منتشر کردند که در این بین بیشترین سهم مربوط به بی‌بی‌سی فارسی بود. طبق این تحقیق، شبکه بی‌بی‌سی فارسی با ۶۸۱۸ خبر دروغ یا خلاف واقع از مجموع ۱۰۴۵۵ خبر در ارتباط با ایران بیشترین دروغ‌پراکنی را علیه ایران داشته است. 

۳- لیست کردن همه دروغ‌های بی‌بی‌سی خارج از این مقال است اما در زیر به چند مورد اخیر آن که بیشتر در اذهان باقی مانده است می‌پردازیم. یکی از دروغ‌های شاخدار این رسانه، ادعای «فرار مقامات و رهبران ایران با هواپیماهای پر از طلا به ونزوئلا»(!) بود که در بحبوحه اغتشاشات منتشر شد و بشدت مورد تمسخر کاربران قرار گرفت و به موضوعی برای ساخت جوک علیه بی‌بی‌سی و دیگر رسانه‌های معاند تبدیل شد. 

روایت سراسر دروغ از آتش‌سوزی در زندان اوین که در آن این رسانه انگلیسی تلاش کرد با ارتباط آن با اغتشاشات پس از مرگ مهسا امینی، مردم را تهییج و به سمت زندان اوین روانه کند از دیگر دروغ‌های عجیب این شبکه بود. بی‌بی‌سی در روایات خود حتی با فردی درباره حوادث آن شب صحبت کرده بود که بعدا مشخص شد اصلا در زمان حادثه در زندان نبوده است! در یک مورد دیگر از دروغ‌پراکنی‌ها، بی‌بی‌سی برای اینکه وانمود کند اغتشاشات همچنان ادامه دارد و مردم در خیابان‌ها هستند عکسی از تجمع گسترده مردمی در اشنویه منتشر کرد که بعدا مشخص شد این عکس مربوط به برگزاری مراسم جشن نوروز در شهر مریوان بوده است!

 بی‌بی‌سی همچنین برای ملتهب کردن فضای جامعه، بارها براساس شواهد و یافته‌های خیالی اخبار دروغ و سراسر کذب درباره سلامت رهبر بزرگوار انقلاب منتشر کرده و هر بار بیشتر از قبل رسوا و ضایع شده است.

۴- در ارتباط با انتشار گزارش جعلی بی‌بی‌سی درباره نیکا شاکرمی نیز وضع بهتر از این نیست. اما نکته حائز اهمیت این است که این بار به جای بخش فارسی بی‌بی‌سی، بخش جهانی این تلویزیون انگلیسی گزارش را منتشر کرده است. مشخص نیست گزارشی که اختصاصا با ایران و زبان فارسی مرتبط است چرا توسطBBC WORLD منتشر شده است؟ یک دلیل شاید همین بی‌اعتباری بی‌بی‌سی فارسی به واسطه برملا شدن دروغ‌های گسترده آن طی سال‌های اخیر باشد. احتمالا سازمان‌دهندگان این گزارش به دنبال آن بودند که با انتشار این گزارش از طریق بخش جهانی، اعتباری به اسناد و یافته‌های خود ببخشند!

۵- با این حال حتی ساده‌لوح‌ترین مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز به اعتبار اسناد منتشرشده باور ندارند و با نگاهی سطحی می‌توان گاف‌های زیادی در این اسناد گرفت. برخی ناظران می‌گویند این اسناد نه تاریخ، نه پیوست و نه شماره نامه دارند. حتی مشخص نیست گیرنده و فرستنده آن چه شخص یا ارگانی است. ادعاهای بی‌بی‌سی هیچ شاهد یا فیلم و صوتی نداشته و تنها به چند نامه بی‌پایه و بی‌اساس بسنده شده است.

ناظران معتقدند بی‌بی‌سی حتی دقت نداشته تا نام فرماندهی نیروی انتظامی را در سربرگ این نامه به فراجا تغییر دهد، چرا که از سال ۱۴۰۰ فرماندهی انتظامی از ناجا به فراجا تغییر نام یافته است.

۶- به دنبال انتشار حکم اعدام متهم امنیتی توماج صالحی، برخی اپوزیسیون خارج‌نشین تلاش کردند مجددا فضای جامعه را ملتهب کنند و حتی برای تجمعات خیابانی فراخوان دادند. انتشار چنین گزارشی که احساسات عمومی را هدف گرفته چند روز پس از انتشار حکم صالحی احتمالا برای دمیدن دوباره به کالبد بی‌جان اغتشاشات ۱۴۰۱ است. اگر چه چنین اقداماتی تلاش برای بازگرداندن آب رفته با آبکش است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • آمادگی کامل وزارت کشور برای برگزاری انتخابات تمام الکترونیک
  • بازدید ابدالی از «مرکز ارتباط با مشتریان» بانک سینا
  • دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر
  • رئیس شورای اسلامی شهر سمنان : اداره کل زندان‌ها از حساب شهرداری ۹۰۰ میلیون برداشت با آنکه به شهرداری بدهکار است
  • افزایش کارخانه‌های تولید آرد کامل/ برنامه‌ریزی غنی‌سازی آرد با «ویتامین دی»
  • ارتقای سایت تلفن همراه روستای مزرعه میر‌ها شهرستان اردکان
  • بازگشت روباه بدجنس به لیگ برتر
  • آشنایی هیاتی از وزارت خارجه با توانمندی صادراتی دانش بنیان‌ها
  • ایجاد بانک اطلاعات خلیج فارس در سازمان جغرافیایی وزارت دفاع (فیلم)
  • «همتی» در نقاب رییس بانک مرکزی سوئیس/سلطان چاپ پول چه کرد؟